به گزارش راهبرد معاصر؛ 7 سال از آغاز جنگ نابرابر عربستان با یمن می گذرد، ۷ سالی که عربستان با همراهی همه مزدوران بین المللی و منطقه ای سعی داشته یمن را تحت سلطه خود در بیاورد؛ اما امروز شاهد چیزی جز تسلط عربستان به یمن بلکه حمله یمنی ها به تاسیسات آرامکو در جده عربستان هستیم. در همین خصوص با سیدهادی سیدافقهی، تحلیلگر مسائل غرب آسیا مصاحبه ای داشته ایم که در ادامه میخوانید.
یمن را در 3 مقطع زمانی میتوانیم تعریف کنیم. مقطع اول حمله ناگهانی عربستان تحت عنوان حمایت از دولت مشروع دولت آقای منصورهادی و بازگشت مشروعیت به دولت یمن و مبارزه با یک گروه نظامی و یاغی به زعم خودشان وابسته به ایران بود. این عناوین را طوری مطرح کردند که یک پوشش قابل قبول برای افکار عمومی جهان باشند که حمله شان با این هدف است که آقای منصور هادی رئیسجمهور درستی است و حوثیها کودتا کردند و میخواستند ایشان را ترور کنند و ما ایشان را نجات دادیم و حال از مشروعیت ایشان دفاع میکنیم.
این صورت ظاهری قضیه است اما پشت پرده وحشتناکی داشت من خوانندگان را ارجاع میدهم به اظهارات آقای انورعشقی ژنرال بازنشسته سعودی که در نشستی با یک هیئت اسرائیلی و آمریکایی در آمریکا در همان اوایل دولت یمن، چند هدف را که عمدتا بر یمن متمرکز است، با مطالب مکمل به عنوان یک سبد پروژهای منطقهای برای تغییر موازنه امنیتی در منطقه مطرح می کند، آنجا آقای انورعشقی میگوید که یمن باید به شورای همکاری خلیج فارس ملحق و اعراب باید با اسرائیل آشتی کنند و بعد از آن میگوید کشورهای عربی به اتفاق اسرائیل باید یک نیروی متحد برای خطرات تشکیل دهند. از سوی دیگر میگوید که یک بازار مشترک منطقهای تشکیل بدهیم و کردستان که شامل بخش ایرانی، ترکیهای، عراقی و سوری است یک کردستان بزرگ بشود. اینجاست که آن پروژه تکمیلی در واقع باید محقق شود تا در مقابل بازو های ایران در منطقه یک سد بزرگ تشکیل شود و به مرور زمان ایران را محاصره کنند.
می بینید یمن از کجا شروع کرد به کجا ختم کرد. به همین دلیل هر پیشرفت و تحولی در یمن در بعد نظامی، جنگ هوایی و توان بازدارندگی معادله طرف درگیر مطرح میشود فتوحات روی زمین ارتش یمن و انصارالله بدست می آورند همه را به ایران منتسب میکنند.آرامکو را یمن میزند به ایران نسبت میدهند.
با این سناریو اینها به یمن حمله کردند، پشت پرده چیز دیگری است ولی جلوی پرده بحث دفاع از مشروعیت حاکمیت میباشد. در این مرحله حرکت غافلگیر کنندهای بود و مردم یمن آماده نبودند و درگیر مسائل داخلی خودشان بودند. پیشروی های نیروهای ائتلاف که ویترینش عربستان سعودی است ولی پشت پرده آمریکا، اسرائیل، فرانسه و ناتو و ... هستند.
گام دوم ارتش یمن و انصارالله خودشان را به مرور زمان پیدا کردند و حدود 3 سالی گذشت که آرام آرام شنیدیم که یکسری مناطق توسط ارتش یمن آزاد میشود، منطقه الجوف، منطقه البیضا و حتی ابتدا تا نزدیک عدن هم پیش رفتند و بعد عقب نشینی تاکتیکی کردند چرا این ترس را داشتند که نتوانند در این سرزمینهای آزاد شده بتوانند پدافند کنند و از دستآوردشان حراست کنند. مرحله دوم مرحله توقف پیشروی و تهاجم معکوس برای بازستاندن سرزمینهای اشغالی توسط عربستان و امارات و نیروهای مؤتلف بود و این تقریبا 2 سال طول کشید و ما الان در مرحله سوم هستیم که یک تحول و یک جهش هوایی شد در نبرد هوایی که پیشرفت کامل بدست سعودیها که هواپیمای f16 بود که بعضی مواقع خود آمریکاییها بمباران میکردند اهداف را ولی نمیگفتند.
مسئله جهش که گفتم در بعد موشک و پهپاد است، در جنگ زمینی تحولات شگرفی رخ داد و یمنی ها حتی توانستند خودشان را به استان مأرب که یک استان مهم و حیاتی است برسانند. مأرب یک چهار راهی راهبردی و مرکز انرژی و سد مهم مغرب و آب مغرب در آنجاست و کلکسیونی از اقوام و مذاهب مختلفی در مأرب وجود دارد. بنابراین انصارالله خیز برداشتند و مأرب را محاصره کردند ولی متاسفانه اینجا آمریکا مستقیما وارد عمل شد و اجازه نداد که کاملا آزاد بشود و بدست کمیتههای مردمی و انقلابی بیافتد، البته مأرب همچنان محاصره است.
در شرایط کنونی ما شاهد عملیات موفق هوایی توسط انصارالله و کمیتههای مردمی و هم ارتش یمن بودیم که توانستند با موشک و پهباد معادله بازدارندگی را به نفع یمنیها برگرداندند و مناطق حساس آرامکو و در داخل خاک عربستان سعودی را مورد حمله پهبادی و هوایی قرار دهند.
چندین بار عربستان سعودی به دروغ و ریاکارانه گفتند که میخواهیم از طریق مذاکرات سیاسی پیش برویم. یمن از نظر زمینی، هوایی، دریایی، فرودگاهی، غذایی، دارویی در این شرایط و حملات ناجوانمردانه سعودیها به تمام زیرساختها و مراکز حیاتی یمن و کشتار مردم و کودکان یمن باید امنیتی ایجاد بشود که اساسا بتوان مذاکره کرد. طرفی که میخواهد مذاکره بشود باید بستر یا مقدماتی را فراهم کند که این متاسفانه نیست. علیرغم این برای اینکه بهانه مذاکره را از زیرپای عربستان بیرون بکشد نماینده دولت مردمی یمن آقای محمد عبدصلاح دوسال پیش رفتند استکهلم. که آتشبس بشود و همه ملتزم بشوند و قرارداد امضا شد و همان شب امضای قرارداد عربستان الهدی را بمب باران کرد، در صورتی که قرار بود آتشبس شود و عقب نشینی کنند.
تلاشهای زیادی شد حتی در چهار دور ایران در عربستان تیتر اول سعودیها پای میز مذاکره مسئله یمن بود. که با پاسخ قاطع ایران مواجه و خشمگین شدند و پرخاش کردند که شما حاضر نیستید به انصارالله فشار بیاورید که سلاح را زمین بگذارند و اول آنها آتش بس را رعایت کنند در حالی که میدانیم اینها میخواهند جای جلاد و قربانی را عوض کنند. در حالیکه انصارالله هم تحت فشار هستند و آتش بس را میخواهند اما عربستان این را نمیپذیرند.
حتی زمانی که انصارالله به مأرب رسیدند عربستان به ایران گفت که به دوستانتان فشار بیاورید که انصارالله دیگر به مأرب پیشروی نکند و این شهر را فتح نکند. ما گفتیم که ما کارهای نیستیم و چنین حقی نداریم که برای مردم یمن تکلیف تعیین کنیم و شما هم چنین حقی ندارید و اشغالگر هستید و بیایید بیرون، این منطق ایران بود. الان طرح 5 مادهای شان است که اول آتشبس و سپس رفع محاصره بعد از آن بازگشایی گذرگاههای کمکهای انسان دوستانه و گشایش فرودگاه صنعا و تبادل اجساد و اسرا تا آرام آرام بستر برای مذاکرات فراهم شود.
بنابراین به لحاظ میدانی سعودی ها هیچ نشانه مثبت، اعتمادسازی و اراده حقیقی تاکنون نشان ندادهاند، همه دروغ و فریبکاری و فرصت طلبی و برای تنفس بیشتر و تاکتیک جدید است.
اخیرا شورای هماهنگی خلیج فارس گفته که یک کنفرانس یا اجلاس فراگیر تشکیل شود و تمام طرفین درگیر به ریاض بیایند و همه گروهها و شخصیتها، موافقین، مخالفین هم حضور داشته باشند تا ببینیم چکاری میتوان کرد. اما در پاسخ به این فریب سیاسی آقای محمد علی الحوثی رئیس کمیتههای مردمی گفت که عربستان سعودی خود طرف جنگ است و ما چطور به ریاض بیاییم یا در این کنفرانس شرکت کنیم وقتی خود ریاض طرف جنگ است.
انصارلله می گوید ما به عربستان سعودی اعتماد و باور نداریم و اگر عربستان راست میگوید همان مسائلی را که ما به طرق مختلف و در اجلاسهای مختلف به توافق رسیدیم اجرا کند. جنگ بالاخره تمام میشود ولی عربستان سعودی الان و در این شرایط نمیتواند از یمن خارج شود در حالی که محمد بن سلمان میخواهد وارث تاج و تحت پدرش بشود و افکار عمومی میدانند که محمد بنسلمان در یک جنگ ۷ ساله شکست خورده و در یک باتلاق مانده و هنری نکرده است.
عربستان نیاز به یک چنین فضایی دارد برای اینکه الان غرق در مشکلات داخلی است، مردم شیعه و غیرشیعه را قتل عام میکند مثلا همین 81 نفری که اخیرا اعدام کرده که 41 نفرشان شیعه و به صرف اعتقاد به شیعه بودنشان گردن زدهاند.
آقای محمد بن سلمان میگوید من میخواهم پیروز این جنگ بشوم که بنشینم روی تخت پادشاهی و بگویم من امروز پادشاه منطقه هستم هم زهر چشم را در داخل از مخالفان گرفتم و هم در منطقه با اقتدار بر تاج و تخت پادشاهی نشسته ام که این الان محقق نیست.
مطلب دیگر اینکه آمریکاییها میگویند اگر ما نمیتوانیم انصارالله را شکست دهیم ارتش دولت ملی را هم نمیتوانیم سرنگون کنیم ولی از آن طرف هم آنها نباید پیروز جنگ شوند و نتیجه نه جنگ و نه صلح شود مثل قطعنامه 598 که گفتند نه ایران شکست خورد و نه پیروز شد؛ آمریکا دنبال چنین معادلهای است.
بحران اوکراین هم که پیش آمد مسئله یمن را پیچیدهتر کرد و از این طرف هم مسئله توافق هستهای و مذاکرات وین هست که اینها بشدت واهمه دارند که اگر ایران این توافق را امضا کند بسیاری از معادلات منطقهای تغییر خواهد کرد. یعنی هم تغییرات منطقهای و هم تغییرات نظم جهانی و تغییر سیستم تک قطبی و افول اقتدار آمریکا و ناتو را شاهد خواهیم بود.
همین الان که آن اتفاقات در منطقه اوکراین رخ میدهد همه نفسها در سینه حبس است که این جنگ بالاخره به کجا ختم خواهد شد و آیا به جنگ جهانی سوم خواهد رسید و اوکراین تسلیم خواهد شد؟ آیا ناتو پیروز خواهد شد؟ آیا جیغ بنفش می تواند روسها از این محاصره و تحریمها در بیاورند یا خیر؟ قائده تاثیر متقابل مسئله یمن را هم در این بین پیچیده تر کرده است.
پیشبینی بنده با پیشفرضهای چندگانه این است که اگر بحران روسیه به نفع روسیه تمام بشود قطعا دیگر ناتو و آمریکا نمیتواند با راحتی در اوکراین سرمایهگذاری بکند.
بحث توافق هستهای اگر انجام بشود قطعا اقتدار ایران و تقویت محور مقاومت میتواند محدودیت جدی برای توسعه پایگاههای آمریکا یا مسئله عادی سازی با کشورهای عربی خواهد شد وقتی سوریه به آغوش اتحادیه عرب برگردد، در مسئله یمن هم انصارالله و هم ارتش یمن و هم محور مقاومت تقویت خواهد شد. عربستان سعودی هم فهمیده که این حوادثی که در افغانستان و اوکراین رخ داد و آمریکا پشت شرکای خود را به راحتی خالی کرد دیگر به قدری واقع بینانهتر با مسئله برخورد میکنند. دست از خصومت و دشمنی با ما بر نمیدارند ولی با آن صراحتی و امیدی که فکر میکند اگر آمریکا بیاید چه میشود و اگر شهید سلیمانی نباشد محور مقاومت از هم میپاشد دیگر چنین نخواهد شد.
باید متوجه بشوند که ایران روز به روز قویتر میشود و از تنگنا و گلوگاه تحریمها دارد آرام آرام رهیده میشود و باید محاسبات و ملاکهای خودشان را دوباره تعریف چشمهای خودشان را بازتر کنند و ببینند آن چیزهایی که در مخیله و افکارشان بوده امروز فرق کرده. لذا مسئله یمن و خاتمه جنگ مرهون این تحولات منطقهای است.